کوچولوی من سرما خورده
درود بر تو ای زیبا ترینم دختر خوبم این چند روزه حسابی مامانو ترسوندی آخه یه روز از سر کار که اومدم دیدم تب داری زنگ زدم دکترت گفت بیار ببینمش از قضا بابایی هم شیفت ٢ هست یعنی ٢ بعد از ظهر میره ١ شب میاد بابایی شما در حال حاضر تو شرکت خوردو سازی سایپا کار میکنه منم تو شهرداری مامانجونم رفته پیش سروشا که آبله مرغون گرفته با خودم گفتم حالا چیکار کنم هنوزم میترسم با ماشین تنهایی بیرون ببرمت با اینکه صندلی داری میترسم تو راه گریهکنی خوب زنگ زدم مامان بابایی نبود بابا محمدم خواب بود خیلی نگران بودم زنگ زدم عصبانی به بابا جونت که حالا من چیکار کنم القصه آخرش بابا محمد اومد دنبالمون رفتیم دکتر اونم معاینت کرد گفت علامتی نداره یه مریضی هست ٣ ر...
نویسنده :
میترا
17:43